ربط عنوان بعد از خوندن پست پیدا می شه!!

 این هفته همش در تکاپو برای خریدای ه ا ل و ی ن بودم وای چه ماسکهای ترسناکی هم اومده یک کرمی گرفتم که وقتی بمالی رو پوستت تو تاریکی پوستت مثل شب نما می شه رنگش هم فسفریه یکمی امتحانش کردم اینقدر  پوستم سوخت که نگو حالا باید رو پوست همدم امتحانش کنم ببینم جواب میده یا نه !

تعطیلات اخر هفته  دیگه می خواهیم با چند از دوستامون بریم  پارتی قراره من بشم خانوم شیطونه همدم هم بشه آقای خون آشام کلی هم بند و بساط خریدم تا مثلا این شکلی بشیم دوستامون رو هنوز نمی دونم که قراره خودشون رو چه شکلی درست کنند ولی فکر کنم یکیشون گفت که می خواد خانوم جادوگر بشه از حالا دارم قیافش رو تو ذهنم مجسم می کنم که وقتی دیدمش نترسم.چند روز پیش با همون لوازم ارایش خودم صورتم روگریم کردم از این دندون مصنوعی ها و زخم های پلاستیکی هم گذاشتم بعدش لبم رو با مداد چشم کاملا سیاه کردم اونوقت برای اینکه خیلی به چشم بیاد گفتم  یک خط خیلی سفید دورش بکشم تنها چیزی که به ذهنم رسید که خیلی سفید باشه تیپکس بود!!!

رفتم تیپکس( همون غلط گیر) رو اوردم دور لبم که حسابی سیاه و بیریخت شده بود یک دایره سفید هم کشیدم و حسابی ترسناک شدم که خودم هم یک بار حواسم نبود تو شیشه تصویرم افتاد زهرم رفت .

خلاصه نشستم تا همدم از دانشگاه برگرده و بترسونمش از شانس بد من و شانس خوب اون  همون موقع همدم زنگ زد که کارش دانشگاه طول می کشه و دیر می یاد .اولش تصمیم گرفتم تا موقعی که برسه اون ارایش رو صورتم بمونه اما کم کم گرسنم شد و چون با اون دهن رنگی و این همه چیز میزی که به صورتم چسبونده بودم نمی تونستم غذا بخورم رفتم پاکش کنم .

رنگایی که با لوازم ارایشم مالیده بودم خیلی راحت پاک شد اما اون دایره که با تیپکس کشیده بودم پاک نمی شد همین جور چسبیده بود به لبم .اخه یکی نیست به من بگه نونت نبود ابت نبود این تیپکس مالیدنت چی بود اخه ایکیو!!!اینم مثلا خواستم یک دفعه خیر سرم ترسناک بازی در بیارم.

  رفتم زبرترین لیفی رو که داریم اوردم حالا نمال کی بمال، اینقدر به لبم و دور دهنم مالیدم که اشکم دراومد و دور دهنم تمام قرمز شده بود و می سوخت تا یکمی پاک شد و تونستم یه لقمه نون بخورم..اما خوب به هدفم برای ترسوندن همدم رسیدم بیچاره وقتی برگشت منو با اون  دوردهن قرمز و ورم کرده و پوست پوستی دید حسابی جا خورد.شده بودم مثل اینا که برای هم سبیل اتشی میزارن!!!

یکی  از اقدامات خیلی اساسی من برای تنوع در قیافه در این هفته این بود که رفتم موهام رو شرابی خیلی تیره کردم که البته اینقدر تیرس است که فقط بیرون تو روشنایی رنگش نشون میده اما در عوضش ارایشگره چند تا خط پهن که رنگشون یک چیزی بین مایه های قرمز و جیگریه جلوی موهام گذاشته به قول خودش لو لایتش کرد.خیلی خوبه برای تنوع کلی جدید شدم.

وای اینقده بدم می یاد از کسایی که مثلا وقتی سوار قطار یا اتوبوس هستی از ۱۰ کیلومتر مونده به ایستگاهی که می خوان  پیاده شن از جاشون بلند میشن میرن جلو در ردیف می شن حالا کی بیشتر ازشون لجم می گیره وقتی که مثلا   من صندلی اول باشم و اونا صندلی داخلی نشسته باشند  و اتفاقا خودم هم بخوام همون ایستگاه پیاده شم و اینا هی  بخوان بلندت کنند و هول بزنند که زودتر خودشون رو به در برسونند .نمی دونم چیه فکر می کنند ممکنه جا بمونند مثلا چی می شه اگه نه به خودشون استرس بدن نه به بغل دستی بیچارشون و با ارامش سرجاشون بشینند و بذارند تا قطار به اون ایستگاه برسه بعدش باز هم خیلی با ارامش و منظم یکمی صبر کنند تا نفر اول از جاش بلند شه و اونا هم پشت سرش از قطار خارج بشن.

امروز یک دختری پیشم نشسته بود هنوز یک عالمه مونده به ایستگاه برسیم شروع کرده استرس بازی و  ببخشید ببخشید راه انداختن که چی بلند شو من می خوام اون ایستگاهی که داریم تازه بهش نزدیک می شیم  وشاید تا ۱۰ دقیقه دیگه هم نرسیم پیاده شم دیگه اینقدر هول بودمی خواستم بهش بگم اینقدر هول نزن میرسی منم همون ایستگاه پیاده می شم مثل بچه خوب بشین سرت جات وقتی قطار تو ایستگاه توقف کرد با هم پیاده می شیم.حالا جالبه  بعضی هاشون اینقدر هول می زنن که برن جلو در بیایستند بعدش می بینی قطار  قبل ازاون ایستگاه نزدیک ۱۰ دقیقه توقف می کنه اونا هم با لب و لوچه  اویزون جلو در همین جور سرپا دارن برای پیاده شدن بال بال میزنن.

این زنگ خطر دانشگاهمون هم این هفته با همه شوخیش گرفته بود دو بار تو این هفته بیخود و بیجهت سر و صدا راه انداخت و مجبور شدیم تو باد و بارون بار و بندیلم رو بذاریم زیر بغلمون و ساختمون رو تخلیه کنیم و نزدیک نیم ساعت تو سرما مثل بید بلرزیم تا زنگ خاموش بشه  وبرگردیم تو ساختمون.اما من دیگه کلکش رو خوندم همیشه قبل از اینکه ساختمان تخلیه کامل بشه و بیام بیرون اول یک سری به دستشویی می زنم یکی اینکه اگه انفجاری چیزی شد و به جهان باقی رفتیم آرزوی دستشویی رفتن به دلم نمونه بعدش هم برای اینکه هر چقدر هم بخواد سر و صدا کنه و ما رو بیرون تو اون سرما معطل کنه از شدت دستشویی به خودم نپیچم.